طی چند سال اخیر، شاسیبلندها بخشی از سهم بازار سدانهای پریمیوم متوسط را تصاحب كردهاند؛ اما حتی با وجودی كه نسبت فروش سدانهای متوسط
لوكس باهمتایان شاسیبلند خود یكبهدو است، ولی این سدانهای
لوكس هنوز هم به حیات خود ادامه دادهاند چراكه همچنان نزدیك به 190 هزار دستگاه از این خودروها بهصورت سالانه در ایالاتمتحده فروخته میشود و همچنان خودروهای زیادی در این كلاس حضور دارند؛ بنابراین ما هم تصمیم گرفتیم مقایسهای میان خودروهای حاضر در سگمنت سدانهای متوسط پریمیوم انجام دهیم. تعدادی از خودروهای حاضر در این كلاس بسیار اسپرتتر از یك شاسیبلند هستند و در حالت ایده آل، تركیبی از ویژگیهای لاكچری و دینامیك رانندگی اسپرت را با یك رانندگی روزانهٔ عالی ارائه میكنند. خودرویی میتواند پیروز این رقابت لقب گیرد كه بهترین تعادل را بین این ویژگیها برقرار كرده باشد.
در ابتدا برای این نبرد هشت نامزد را در نظر داشتیم؛ اما بعداً تصمیم گرفتیم لینكلن كانتیننتال را از لیست حذف كنیم چراكه این خودرو بیشتر یك ماشین
لوكس است تا اسپرت. جنسیس G80 اسپرت هم با پیشرانهٔ V6 توئین توربوی متعلق به مدل بزرگتر G90 هم گزینهٔ مناسبی جهت شركت در این آزمون بود اما تنها چند ماه بیشتر از آغاز فروش آن نگذشته است. بدین ترتیب در لیست ما شش خودرو باقی ماندند اما نهایتاً رقابت با حضور پنج خودرو برگزار شد زیرا مازراتی گیبلی تنها در یك تیپ عرضه میشود كه قیمتش به صد هزار دلار میرسد. این قیمت برای شركت در آزمایش ما بیشازحد گران بود و به همین دلیل این خودرو هم از لیست شركتكنندگان كنار رفت.
یكی از جدیدترین خودروهای این جمع پنجنفره، مرسدس-آامگ E43 4Matic با 400 اسب بخار قدرت است كه بر اساس نسل جدید E كلاس ساخته شده است. E43 شكاف بین مدل E300 با پیشرانهٔ چهار سیلندر توربوی 245 اسبی و مدل E63 S با پیشرانهٔ V8 توئین توربوی 610 اسبی را پُر میكند. قیمت پایهٔ E43 از 73,325 دلار آغاز میشود اما قیمت نمونهٔ مورد آزمایش ما به 91,175 دلار رسیده است. البته از این قیمت میتوان بهراحتی با صرفنظر كردن از رنگ قرمز كاردینال بدنه، تریمی داخلی متالیك، تریم مشكیرنگ بیرونی، تهویهٔ صندلیهای جلو، غربیلك فرمان آامگ و سیستم صوتی برمستر، 7,830 دلار كم كرد چراكه هیچكدام از این موارد تواناییهای ذاتی E43 را افزایش نمیدهند و فقدان هیچكدام تجربهٔ رانندگی آنرا مخدوش نمیكنند.
در سمت دیگر میدان آئودی A6 3.0T كواترو قرار دارد. این خودرو برای سال 2016 تازهسازی میاندورهای خود را تجربه كرده است كه برای آن نمای جلویی جدید جلو و عقب، سازگاری با كارپلی اپل و وای فای داخلی را به ارمغان آورده است. برای سال 2017 نیز برای A6 یك پكیج سفارشی بنام پكیج رقابت ارائه شده كه سیستم تعلیق اسپرت، سیستم كنترل گشتاور در دیفرانسیل عقب، رینگ و لاستیكهای قرض گرفته شده از مدل S6، هفت اسب بخار قدرت بیشتر برای پیشرانهٔ V6 سوپرشارژ (كه مجموع قدرت را به 340 اسب بخار میرساند) و ویژگیهای داخلی و خارجی S6 را به آن اضافه میكند. البته امكان انتخاب مدل S6 با پیشرانهٔ 450 اسب بخاری V8 هم برای این رقابت وجود داشت چراكه قیمتی كمتر از 80 هزار دلار دارد اما درنهایت به جهت اینكه میخواستیم آزمون را با خودروهای شش سیلندر برگزار كنیم تصمیم بر آن شد كه مدل پایینتر A6 با موتور شش سیلندر را برگزینیم؛ اما با وجود صرفنظر كردن از S6، همین نمونهٔ شركتكننده در این رقابت نیز با قیمت 72,175 دلار، خودروی گرانقیمتی است درحالیكه سن بالای آن نیز كاملاً احساس میشود.
این آزمایش مطمئناً بدون حضور بامو سری 5 كامل نخواهد بود. نسل هفتم این سدان باواریایی برای سال 2017 با كد داخلی G30 معرفی شده و حالا مدل 540i آن در آزمون ما شركت كرده است. این خودرو از آخرین نسخهٔ پیشرانهٔ شش سیلندر خطی بامو استفاده میكند كه با تجهیز به یك توربوشارژ، 340 اسب بخار قدرت تولید میكند. 540i با 57,445 دلار، كمترین قیمت پایه را در بین اعضای گروه دارد اما با سفارش پكیجها و آپشنهای شخصی، قیمت آن بالا میرود بهنحویكه قیمت نمونهٔ مورد آزمایش ما به 82,610 دلار رسیده است. ولی همانند مرسدس، پایین آورد برچسب قیمتی بامو نیز با حذف تجهیزاتی نهچندان ضروری مانند سیستم صوتی Bowers & Wilkins به قیمت 4,200 دلار، سیستم پارك از راه دور به قیمت 750 دلار، تریم سرامیكی مشكیرنگ داخلی به قیمت 650 دلار و سیستم آرام بستن درها به قیمت 600 دلار، آسان است.
نسل دوم جگوار XF اوایل سال گذشته به بازار آمد و حالا نخستین آزمون مقایسهای خود را تجربه میكند. هرچند نسل دوم XF در ظاهر به نسل قبلی شباهت دارد اما بدنهٔ آن از آلومینیوم ساخته شده كه در این سگمنت منحصربهفرد است. در زیر كاپوت این جنتلمن بریتانیایی یك موتور 3 لیتری V6 سوپرشارژ قرار گرفته كه اساساً همان پیشرانهٔ V8 جگوار منهای دو سیلندر است. برای تجربهٔ آزمونی خوب، جگوار مدل XF S را با سامانهٔ چهارچرخ محرك برای ما فرستاده است. علاوه بر این، در نسخهٔ S قدرت موتور V6 از 340 اسب بخار به 380 اسب بخار افزایش پیدا كرده است. جگوار XF S مورد آزمایش ما قیمتی برابر با 77,535 دلار دارد.
و درنهایت به آخرین شركتكنندهٔ این نبرد یعنی كادیلاك CTS V-Sport میرسیم. خودرویی كه سابقاً برندهٔ رقابت 10Best ما شده و قدرتمندترین عضو این جمع پنجنفره محسوب میشود. در زیر كاپوت این ماشین یك پیشرانهٔ 3.6 لیتری V6 توئین توربو قرار گرفته كه 420 اسب بخار قدرت دارد. به جهت وجود ویژگیها و قیمت برابر با دیگر رقبا، تصمیم گرفتیم كه تیپ پریمیوم CTS را برای این آزمون انتخاب كنیم كه قیمت آن از 71,790 دلار آغاز میشود؛ اما به این قیمت مبلغ 3 هزار دلار بابت پكیج كربنی مشكی اضافه شده است كه شامل صندلیهای ریكارو، تریم مشكی رینگها و چند آپشن دیگر میشود و قیمت كلی CTS V-Sport را به 75,885 دلار میرساند. بدین ترتیب با این پنج سدان برتر دنیا آمادهٔ برگزاری نبردی سخت میشویم. پس از چند روز و پیمودن نزدیك به 1600 كیلومتر، این پنج سدان كه بر روی كاغذ بسیار باهم اشتراك داشتند، شخصیت كاملاً متفاوت خود را نشان دادند.
رتبهٔ پنجم جگوار XF S AWD
اگر این جگوار آشنا به نظر میرسد بدین خاطر است كه XF بسیار شبیه به نسل قبلی خود است؛ بنابراین آشنا بودن آن غیرقابلانكار است اما همچنان سراسر آن
لوكس احساس میشود. همچنین این خودرو به همراه كادیلاك نمرات بالایی را در طراحی بیرونی كسب كردند. همین داستان همچنان در داخل هم ادامه دارد. یك صفحهنمایش 12.3 اینچی جدید بهعنوان صفحه آمپر مجازی خودرو تعبیه شده و یك صفحهنمایش لمسی 10.2 اینچی هم جهت ارائهٔ سیستم اطلاعاتی-سرگرمی نصب شده است كه هردو نمای خوبی داشته و سریعتر از نسخهٔ قبلی و همینطور سیستم اطلاعاتی-سرگرمی CUE كادیلاك هستند؛ اما بااینوجود اصول اولیهٔ معماری قبلی XF همچنان در داخل نسل جدید به چشم میخورد كه موجب میشود این سدان بریتانیایی نسبت به سالِ خود قدیمی به نظر برسد.
اما در روی جاده، XF پوستهٔ قدیمی خود را كنار میگذارد و نشاط و شخصیت خود را نشان میدهد. تحتفشار، فرمان از خواب بیدار میشود ولی با وجود برخورداری از لاستیكهای چهارفصل، XF كمترین چسبندگی را داشته و طولانیترین توقف از سرعت 110 كیلومتر در ساعت را به ثبت میرساند. متریال بكار رفته در داخل خودرو نیز متناسب با قیمت نزدیك به 80 هزار دلاری آن نیستند. پیشرانهٔ V6 جگوار اما لرزش بسیار خفیفی داشته و در دورهای بالا تنها 74 دسیبل صدا تولید میكند؛ بنابراین موتور V6 این ماشین فاقد صدای گیرای دیگر موتورهای V6 این گروه و یا موتور شش سیلندر خطی بامو است. بااینحال هرچند XF در 5 ثانیه از صفر به سرعت 96 كیلومتر در ساعت میرسد كه تنها از آئودی بهتر است اما هیچ شكایتی از قدرت این پیشرانه وجود ندارد. درنهایت جگوار با شش امتیاز كمتر از بامو در جایگاه آخر قرار گرفت اما این دو خودرو تفاوتهای زیادی باهم ندارند و در صورت تركیب نقاط قوت هر دو، بهاحتمالزیاد خودروی پیروز این رقابت ایجاد میشد.
رتبهٔ چهارم بامو 540i
بالاتر از همهچیز این است كه بامو بهعنوان سازندهٔ برتر پیشرانه شناخته میشود و این عنوان بهحق به آن نسبت داده شده است تا جایی كه اگر كسی بگوید زیر كاپوت 540i یك موتور V12 قرار دارد ما باور خواهیم كرد. در این گروه، بامو بازهم ممتاز بودن موتور شش سیلندر خطی خود را با روانی و پالایشی مثالزدنی كه موتورهای V6 فاقد آن هستند نشان داد. تقریباً هیچ تفاوت محسوسی در ارتعاش این موتور بین حالت كاركرد درجا و كار در دور موتور 6 هزار rpm وجود ندارد درحالیكه پاسخگویی آن نیز مانند موتورهای الكتریكی است و در هنگام حركت با حداكثر شتاب نیز 68 دسیبل صدا ایجاد میكند كه مشابه صدای تولیدی توسط تسلا مدل S است. بر روی كاغذ، ممكن است موتور بامو كمترین قدرت را در بین اعضای گروه داشته باشد اما گیربكس هشت سرعتهٔ اتوماتیك 540i موجب میشود كه ظرف 4.7 ثانیه از حالت سكون به سرعت 96 كیلومتر در ساعت دست پیدا كند. درحالیكه با مصرف 10.7 لیتری بنزین در هر صد كیلومتر، كمترین مصرف سوخت را در این آزمون دارد.
طراحی داخلی 540i نیز شما را متقاعد خواهد كرد كه خودرویی دوازده سیلندر خریداری كردهاید. در اینجا فضایی بسیار نرم و پوشش چرم ناپا، تنظیم 20 جهتهٔ صندلیها با ماساژور وجود دارد كه بخشی از پكیج صندلیهای
لوكس به قیمت 1600 دلار هستند. 540i همچنین با 2.97 متر، بیشترین فاصلهٔ محوری را دارد كه موجب ارائهٔ صندلیهای عقب جادار شده است. غربیلك فرمان قطور M اما تنها قسمتی در كابین بامو است كه تظاهر اسپرت دارد. در 540i مورد آزمایش ما دو پكیج هندلینگ هم وجود دارد. اولی پكیج M اسپرت 2600 دلاری است كه لاستیكهای تابستانی گودیر ایگل F1 Asymmetric را روی رینگهای 19 اینچی خودرو اضافه میكند و ارتفاع را 1 سانتیمتر كاهش میدهد و دومی پكیج داینامیك 3200 دلاری است كه میلهٔ آنتی رول الكترونیكی و تنظیم خودكار كمكفنرهای الكترونیكی را به ارمغان میآورد ولی حتی با وجود این دو پكیج هندلینگ، 540i فاقد اطلاعات شاسی و فرمانی بود كه ما انتظار داشتیم.
به همین دلیل كلمهٔ بیاحساس بارها و بارها توسط آزمایشكنندگان در توصیف این ماشین استفاده شد. فرمان به ارائهٔ پاسخ بیشتری نیاز دارد درحالیكه هندلینگ نیز آنطور نیست كه از یك بامو انتظار داریم. همچنین با كمی وارد آوردن فشار به خودرو، لغزش آن بسیار آسان صورت میگیرد و با وجود استفاده از لاستیكهای تابستانی، بامو بهسختی از پس جگوار با لاستیكهای چهارفصل برمیآید؛ بنابراین برای كسانی كه به دنبال یك سدان اسپرت هستند، انتخابهای بهتری از بامو 540i وجود دارد.
رتبهٔ سوم آئودی A6 3.0T كواترو
آئودی برندهٔ آزمون سه سال پیش ما است اما این ماشین با رنگ خاكستری خود، 30 اسب بخار قدرت بیشتری نسبت به قبل دارد كه توان كلی آنرا به 340 اسب بخار رسانده است ولی حتی با وجود قدرت بیشتر، A6 آزمون ما در 5.2 ثانیه از صفر به سرعت 96 كیلومتر در ساعت رسید كه كُندترین خودروی این رقابت لقب میگیرد. در A6 موتور بیسروصدا كار خود را انجام میدهد و هرگز خواستار جلبتوجه نیست. ارگونومی و راحتی خودرو نیز بسیار عالی است و غربیلك فرمان بسیار خوشدست است. سیستم اطلاعاتی-سرگرمی آئودی یعنی MMI نیز بسیار سریع كارهای پیچیدهای چون تماس تلفنی و یا وارد كردن مقصد در سیستم ناوبری را انجام میدهد. البته A6 در حال حاضر پنجساله بوده و به همین دلیل فضای داخلی آنرا نمیتوان معیاری برای این كلاس تلقی كرد.
نشانههای سن بالا در كابین A6 نیز كموبیش قابلمشاهده است مانند نمایشگر سربالای قدیمی آن اما دیگر قسمتهای اتاق همچنان عالی و كاربردی احساس میشود. در آزمونِ چرخش نیز آئودی توانست شتاب جانبی 0.93 جی را به ثبت برساند كه با كادیلاك یكسان بوده و هردو در این زمینه بهترینهای گروه لقب میگیرند. خوشبختانه، پكیج رقابت نیز تأثیر منفی بر سواری A6 نمیگذارد. آئودی A6 تعادل مناسبی بین
لوكس بودن و اسپرت بودن برقرار كرده است درحالیكه سرشار از آرامش است. البته این سدان آلمانی ستایش كامل ما را برنمیانگیزد اما از سوی دیگر چیزهای چندان زیادی برای گله و شكایت نیز در آن پیدا نكردیم.
رتبهٔ دوم كادیلاك CTS V-Sport
روح و شخصیت رانندگی كادیلاك یادآور محصولات لوتوس است. این سدان اسپرت آمریكایی نهتنها با وزن 1825 كیلوگرم سبكترین عضو گروه است كه همچنین در بخش شاسی هم بیشترین امتیاز را دریافت كرد و رانندگی سرگرمكنندهای هم دارد. علاوه بر این، CTS از طریق فرمان و صندلیها ریكاروی خود، بیشتر از دیگر خودروها تصویری روشن از آنچه كه زیر لاستیكها اتفاق میافتد را ارائه میدهد. در حالت تخت گاز نیز پیشرانهٔ V6 كادیلاك با تولید 84 دسیبل صدا، بیشترین صدا را در بین این چهار خودرو دارد. البته هرچند هنگام حركت با سرعت 110 كیلومتر در ساعت كادیلاك با تولید 66 دسیبل صدا خودروی بسیار آرامی است اما در این مقایسه بیشترین صدا محسوب میشود.
اما فقط شخصیت رانندگی CTS نیست كه ما را به یاد ساختههای لوتوس میاندازد بلكه مشكلات در كیفیت ساخت آن نیز همین حس را دارد بهگونهای كه در طول چند روز آزمون با مشكلاتی كیفی متعددی در آن مواجه شدیم مانند به بیرون آمدن پوشش داخلی ستون C، روشن شدن چراغ چك به جهت نقص در فشار روغن و… . بعلاوه، نسبت به دیگر خودروهای این رقابت، صندلیهای عقب كادیلاك كوچكترین بوده و رابط كاربری سیستم اطلاعاتی-سرگرمی CUE آن نیز كمترین جذابیت را دارد. همچنین در بحث مصرف سوخت هم كادیلاك با سوزاندن 13 لیتر بنزین در هر صد كیلومتر در پس دیگر خودروهای این آزمون قرار میگیرد بهنحویكه 3.2 لیتر مصرف بیشتری از بامو دارد؛ اما بااینوجود، سواری و شتابِ عالیِ كادیلاك همراه با رضایتی كه از رانندگی آن حاصل میشود فراتر از این معایب است. البته این بدان معنا نیست كه CTS خودرویی عالی و درجهیك است اما در طول آزمونِ رانندگی ما تمامی آزمایشكنندگان تمایل خود به این سدان آمریكایی را ابراز كردند.
رتبهٔ اول مرسدس-آامگ E43 4Matic
E43 مورد آزمایش ما 91,175 دلار قیمت دارد كه بالاترین قیمت در این آزمایش محسوب میشود تا جایی كه با این مبلغ میتوان یك كادیلاك CTS-V با 640 اسب بخار قدرت خریداری كرد. به همین دلیل مرسدس بنز در بخش قیمت امتیازات را از دست داد اما در بسیاری از مقولههای دیگر پیشتاز گروه بود و بنابراین این ضعف را جبران نمود. البته میتوان آپشنهای اضافی به قیمت 7,830 دلار را از E43 حذف كرد چراكه فقدان این آپشنها خدشهای به ذات عالی این خودرو وارد نمیكند. یكی از آپشنهایی كه ما آنرا نمیخواهیم، پكیج آسایش صوتی به مبلغ 1100 دلار است كه موجب افزایش مواد عایق صدا در سراسر كف خودرو و درها و همچنین اضافه شدن ورقهٔ آكوستیك به شیشهٔ جلو و پنجرههای جانبی میشود. احتمالاً این پكیج نقش مهمی در به گوش رسیدن 63 دسیبل صدا هنگام حركت با سرعت 110 كیلومتر در ساعت دارد. همچنین در بزرگراههای بین ایالتی نیز تقریباً هیچگونه صدای باد یا جاده به گوش نمیرسد و تا هنگام حركت با سرعت 160 كیلومتر در ساعت هم هنوز تنها 71 دسیبل صدا درون كابین به گوش میرسد.
سكوت ویژگی بسیار مهمی در مرسدس بنز است اما E43 به این دلیل پیروز رقابت شد كه سواری آن با كادیلاك برابری میكند. پیشرانهٔ V6 توئین توربوی این سدان اسپرت آلمانی در حالت رانندگی اسپرت و هنگام فشردن پا تا آخر روی پدال گاز، كابین را با 76 دسیبل صدا پُر میكند اما این موتور 3 لیتری مرسدس پاسخگویی بهتری از موتورهای سوپرشارژ جگوار و آئودی داشته و فاقد هرگونه تأخیر توربویی است. همچنین به لطف برخورداری از سامانهٔ چهارچرخ محرك بهصورت استاندارد، E43 توانست ظرف 4.2 ثانیه از صفر به سرعت 96 كیلومتر در ساعت برسد كه بهترین شتاب گروه محسوب میشود. البته فرمان این خودرو كمی سنگینتر از دیگر خودروها احساس میشود ولی دقت و بازخورد مناسبی دارد.
E43 مورد آزمایش ما به رینگهای 20 اینچی سفارشی مجهز بود كه با لاستیكهای پیرلی P Zero پوشیده شدهاند اما ما رینگهای 19 اینچی استاندارد با لاستیكهای فاق بلند را بیشتر دوست داریم زیرا سواری بهتری ارائه میكنند. این در حالی است كه مرسدس E43 با دستیابی به شتاب جانبی 0.92 جی، در پس آئودی و كادیلاك قرار میگیرد. صندلیهای پریمیوم این ماشین بیشترین راحتی را داشته و بالاترین حمایت را از بدن به عمل میآورند درحالیكه صفحهنمایش آن نیز بهترین گرافیك را دارد. در كل مرسدس-آامگ E43 خودرویی واقعاً مدرن و سدانی قرن بیست و یكمی است كه تركیبی عالی از
لوكس بودن و اسپرت بودن را برقرار كرده و بهروشنی پیروز این نبرد دشوار لقب میگیرد.